خسته ام. . .

curse

مدتهاست كه از خود عبور كرده ام پس يادم بخير.......... . .. .

امشب هرچه تو اینترنت گشتم متنی پیدا نکردم ک مناسب حال امشبم باشه ک چگونگی حالمو نشون بده! خودم می نویسم:حالم بده،بد بد،حالم داره از خودم بهم میخوره از خودی ک تمام دنیا خراب شده سرش!شدم ی ادم چرت:داشت بارون میومد رفتم بیرون قدم زدم ومث دیونه ها داد میزدم وگریه میکردم خیس،خیس شدم اومدم خونه اما اصلا اروم نشدم از بارون حالم بهم میخوره دوباره می نشینم واشکام روگونه هام جاری میشن از اشکام متنفرم!دیگه گریه هم نمیتونه ارومم کنه ی جوری از همه چیز خسته شدم از زندگی کردن خسته شدم دلم نمیخواد امشب برایم صب شود نمیخوام خداجون بفهم نمیخوام. دیگه بریدم،کم اوردم خدا جون دارم تاوان کدوم گناهامو میدم من زیاد هم بد نبودم! خداباسه من خدایی نکردی یعنی این سهم منه از زندگی؟میگن مرگ حقه خدا حقمو میخوام! اما با این حالم میدونم ک من بیشتر وقت ها تحمل خودمو ندارم نمیدونم"تو"چطو منو تحمل میکنی؟ و اینو هم میدونم ک تو تنها کس وچیزی هستی ک ازش خسته نشدم ودلم همیشه بهونه باتو بودن و کنارتو بودن رو میگیره.و اینو هم خوب میدونم ک با اینکه ک اصلا خوب نیستم مطمئن هستم ک اگه الان بودی فقط بودی نمیخواست چیزی بگی ک ارومم کنه تنها صداتو می شنیدم بهتر میشدم اما چ فایده "تو"طبق معمول نیستی. . .

نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





+نوشته شده در شنبه 28 دی 1392برچسب:,ساعت4:3توسط only boy | |